Anko Coin is an excellent project
A unique project
It is a great opportun, so it should be given special attention
این کتاب به دو بخش اصلی تقسیم شده است. در بخش اول مروری بر ریشه تفاوتهای ذاتی در بروز استعدادهای انسانی ارائه میدهیم. به این ترتیب که با بررسی شواهد حاصل از مطالعات دوقلوها و فرزندخواندگی، آثار ژنتیکی بر ویژگیهای روانی انسان، آناتومی مغز و عملکرد مغز را بررسی خواهیم کرد. این مطالعات اثر طبیعت و پرورش را جداگانه و بهعنوان عوامل مؤثر بر تنوع جمعیتی نشان میدهد. هدف این پژوهشها این است که نشان دهد چه چیزی افراد را آن گونه که هستند، کرده است
این کتاب به دو بخش اصلی تقسیم شده است. در بخش اول مروری بر ریشه تفاوتهای ذاتی در بروز استعدادهای انسانی ارائه میدهیم. به این ترتیب که با بررسی شواهد حاصل از مطالعات دوقلوها و فرزندخواندگی، آثار ژنتیکی بر ویژگیهای روانی انسان، آناتومی مغز و عملکرد مغز را بررسی خواهیم کرد. این مطالعات اثر طبیعت و پرورش را جداگانه و بهعنوان عوامل مؤثر بر تنوع جمعیتی نشان میدهد. هدف این پژوهشها این است که نشان دهد چه چیزی افراد را آن گونه که هستند، کرده است
ناگهان بیهیچ دلیلی خاطرهای را که تا حد زیادی فراموش کرده بود به خاطر آورد: چهرهی کارمند پیر، مهربان و کوچک اندامی با موهای خاکستری و ظاهری مضحک که مدتها قبل جلوِ همه و بدون هیچ شرمساری و فقط از سرِ لافزدن به او ناسزا گفته بود. آن هم فقط برای اینکه نمیخواست شانس یک مزهپرانی جالب و بجا را از دست داده باشد. حرفی را که ولچانینف زد بعداً بارها دیگران تکرارش کردند
هرچند، به زودی آن افکاری که در ساعتهای خاص شبانه سراغش میآمد در روز نیز بروز کرد و این بار با شدتی به مراتب بیشتر از شب. او بیشتر از روی لجاجت و تمسخر به این افکار میاندیشید تا از روی ندامت وخوش قلبی. در حقیقت اینها رویدادهای مختلفی از زندگی گذشته و گذشتهی دور او بودند که ناگهان و خدا میداند چرا، بیشتر و بیشتر و به آن شکل خاص به ذهنش میآمدن
میدانست که حالا با انگیزههای مهمی روبهرو است، انگیزههایی که پیش از آن حتا به آنها فکر هم نمیکرد. در هوشیاری کامل و در باطن، همهی آن انگیزهها را مهم میخواند و (در شگفتی محض) به هیچوجه نمیتوانست «پیش خود» به این اهمیت بخندد، اما، قطعاً در جمعبندی اوضاع مسئله چیز دیگری بود! به خوبی میدانست که اگر شرایطش پیش میآمد، فردای آن روز با وجود همهی تصمیمات پنهانی و قابل احترام ضمیرش
تابستان بود. اقامت ولچانینف در پترزبورگ بیش از آنچه انتظار داشت طولانی شده بود. سفرش به جنوب منتفی شده بود و پایانی برای کارش تصور نمیکرد. کارش یعنی همان دعوای ملک و املاک داشت به جاهای باریک میکشید. تا سه ماه پیش این کار ساده و نتیجهاش تاحدودی قطعی بهنظر میرسید، اما ناگهان همهچیز تغییر کرده بود. بیشتر وقتها با نگاهی خیره میاندیشید: